عزیزم !!!
دوست دارم که روزم را با طلوع عشق تو آغاز کنم . روزی که خورشید مهر تو سردی زندگی ام را
گرمی بخشد ؛ آنچنان گرمــی که حرارت آن تمام وجودم را بسوزاند . زنجیر را زمانی دوست دارم
که زندانی عشق تو باشم ؛ و چه شیرین است حصار زندان ، با تو و همــــیشه با تو بودن . آنوقت
است که طعم شیرین آزادی را حس می کنم .
نظرات شما عزیزان: